پیچندۀ فتیله، {{نام مرکّب مفهومی}} پیچیده چون پیلته. تابدار چون فتیله، به اصطلاح الواط، چیزی که مثل فتیله تاب یافته باشد چه این جماعت فتیله را پیلته گویند. (آنندراج) : مدعی ورزش بیجا چه کنی هیچی هیچ چند باریک بریسی شده ای پیلته پیچ. میر نجات. ، {{اسم مصدر مرکّب}} نام داو از کشتی که دست خود زیر بغل حریف برده بگردن او پیچیدن (باشد) . (غیاث)
پیچندۀ فتیله، {{نامِ مُرَکَّبِ مَفهومی}} پیچیده چون پیلته. تابدار چون فتیله، به اصطلاح الواط، چیزی که مثل فتیله تاب یافته باشد چه این جماعت فتیله را پیلته گویند. (آنندراج) : مدعی ورزش بیجا چه کنی هیچی هیچ چند باریک بریسی شده ای پیلته پیچ. میر نجات. ، {{اِسم مَصدَرِ مُرَکَّب}} نام داو از کشتی که دست خود زیر بغل حریف برده بگردن او پیچیدن (باشد) . (غیاث)